دختری در آسمان کویر

ساخت وبلاگ

هیچ هیچ هیچ دندونامو بهم فشار میدم دختری در آسمان کویر...
ما را در سایت دختری در آسمان کویر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rivas66a بازدید : 20 تاريخ : يکشنبه 26 آذر 1402 ساعت: 13:43

۳ ثانیه یه قطار تخ... دیر رسیدم. حالم بد شد. دویدم تا برسم اما قطار دو دقیقه زودتر اومد و من نرسیدم .

دیشب یه جورایی اصلا نخوابیدم و الانم مثل سگ دارم میرم سرکار‌...

سعی میکنم لبخند بزنم و ذهنمو رها کنم تا پوستم که مثل ع... شده بخاطر بدخوابی دیشب، یکم درست شه.

اووووف اوووف از چیزی که همیشه بعد از بیخوابی باعث نگرانی منه، امیدوارم امروز زودتر بگذره فقط

دختری در آسمان کویر...
ما را در سایت دختری در آسمان کویر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rivas66a بازدید : 17 تاريخ : يکشنبه 26 آذر 1402 ساعت: 13:43

یادتونه یه دوست داشتم تک دختر بود. شاید خیلی کم براتون ازش گفتم اما الان میخوام درموردش حرف بزنم. من باهاش سالها پیش دوست شدم فکر کنم چیزی حدود ۱۷ سال هست که باهاش دوستم. تو این ۱۷ سال همیشه عاشقم بود و خیلی دوستم داشت. البته شاید اینکه تنها بود تو این دوست داشتن بیمارگونه ش تاثیر گذاشته بود. همیشه ازم توقع و انتظار داشت و یه جورایی حتی حس میکردم توی رویاهاش همیشه هستم. اما من هیچوقت زیادی وابسته ش نکردم، کاری نکردم که به حضور همیشه م دلبسته بشه و بعد یهو رها کنم. اما تا اونجا که تونستم هواشو داشتم و باهاش رفیق بودم و حتی مثل خواهر. پارسال عقد کرد و من براش خیلی خیلی خیلی خوشحال شدم، از اینکه دیگه انتظار توجه آدم بی تفاوتی مثل منو نمی‌کشید. البته نمیشه گذاشت اسمشو بی تفاوتی در واقع من درگیر زندگی خودم بودم و یه جورایی هم ازش دور بودم‌. به هرحال من خیلی خوشحال شدم براش و گذشت تا امسال که چند روز پیش عروسیش بود و من نتونستم برم. حالا چندبار بهم تیکه انداخت که عروسیم نیومدی من اولش جوابشو ندادم ولی این بار آخر جواب دادم. و آخرش هم با احترام باهاش برخورد کردم ولی اون دیگه جواب نداد. براش خوشحالم که خوشبخت شد و راضیه و وابستگی به من نداره دیگه اما دلیل نمیشه رفتار آنرمالشو ندیده بگیرم. چنان همسر جان همسرجان میکنه که فقط تو دلم میگم خدا کنه یه دختر مجردی که سنش گذشته و ازدواج نکرده به این نخوره وگرنه کلا با همسرجان همسرجان گفتن و فخرفروشی لهش میکنه. ازدواج چیز قشنگیه عالیه اصلا عشقه اما تاج افتخار نیست. بخشیش به شانس مربوط میشه. آدم باید ظرفیت داشته باشه و رفتار و گفتارشو کنترل کنه. من اگه بخوام جلوش از روابط خودم و مستر لپ بگم یا عکس استوری کنم که افسرده میشه. ولی من خوشم نمیاد از دختری در آسمان کویر...
ما را در سایت دختری در آسمان کویر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rivas66a بازدید : 18 تاريخ : يکشنبه 26 آذر 1402 ساعت: 13:43

نمیدونم چرا هروقت پامو میذارم تو این خوابگاه حس میکنم هزار رمز و راز توش پنهان شده. هزاران اشک و آه و غم و شادی. نمیدونم چرا حس میکنم یه نفر گوشه گوشه ی این خوابگاه یه غم عظیم یه رنج عظیم تحمل کرده، شاید رنج عشق. نمیدونم ولی اینو با تمام وجودم حس میکنم. این خوابگاه خیلی قدیمیه. قبلا خوابگاه پسرا بوده....یه حسی به چیزی اینجا پنهونه....دلم میخواست یه قدرت ذهنی داشتم و میتونستم تمام اتفاقاتی که قبلا اینجا افتاده ببینم دختری در آسمان کویر...
ما را در سایت دختری در آسمان کویر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rivas66a بازدید : 20 تاريخ : پنجشنبه 16 آذر 1402 ساعت: 4:08

انقدر لباس شستم سگ نمیخوره انقدر

دلم نمی‌کشه از لباسشویی خوابگاه استفاده کنم پس مجبورم مثل خر خودم بشورم تامام

شامم که ندارم چه کنم؟...... اووووف

دختری در آسمان کویر...
ما را در سایت دختری در آسمان کویر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rivas66a بازدید : 19 تاريخ : پنجشنبه 16 آذر 1402 ساعت: 4:08

شام درست نکردم میخوام فتیر بخورم با چای

حتی حوصله نمیکنم فیلم دانلود کنم ببینم

به چی مبتلا شدم؟ خوابگاه گرفتگی؟ تنبلی؟ افسردگی؟ بی انگیزگی؟

کدوم یکیش آخه

کمال‌گرایی درونم با حالت الانم تناقض داره و داره دندونامو خراب میکنه

دختری در آسمان کویر...
ما را در سایت دختری در آسمان کویر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rivas66a بازدید : 17 تاريخ : پنجشنبه 16 آذر 1402 ساعت: 4:08

واقعا اینجا جای عجیبیه یه چیزایی میبینی خر خنده ش میگیره. بندکس گذاشتن وسط سوئیت روی موکت، نکته اینکه اگه ما اینکارو میکردیم جرمون میدادن. اینجا یه جوریه که هرکی بیشتر زورش برسه قانون تعیین میکنه. مثلا هم اتاقی من بر اساس سلایق خودش قوانین اتاقو تعیین میکنه ، داشتن قانون تعیین میکردن هردوتاشون سر اینکه دوست و رفیق تو اتاق نیاریم توافق کردن چون هردوتاشون حالت افسرده وار دارن. سر اینکه زود خاموشی باشه توافق کردن چون میخوان زود بخوابن. اما مثلا سر اینکه لباس نشسته تو اتاق باشه توافق نمیکردن، چون یکیشون میخواست لباس نشسته هاش تو تو تشت تو اتاق باشه همیشه. یا مثلا سر اینکه شرت تو اتاق خشک نکنیم اون یکی میگفت چه اشکالی داره چون خودش احتمالا میخواد شرتشو بیاره تو اتاق خشک کنه. خلاصه اینکه خرتوخر تر از اینجا هیچ جا ندیدم. همه قشر آدم با همه سنی هم اینجا پیدا میشه از فنچ و جوجه ۱۸ ساله بگیر تا کسی که سن خر بروسلی هم رد کرده. و نکته اینکه اینجا بیشتر اونایی که سنشون بالاتره سختگیرترن. خیلی جالبه که انقدر سن میتونه تاثیرگذار باشه روی سختگیری و کناره گیری از بعضی چیزا. مثلا اینجا خیلی اهل گردش و با رفیق حال کردن نیستن. کلا آدمای خاص و جالبی ان. میخوام تو پستای بعدی بیشتر براتون بگم ازشون.اینجا به من خیلی سخت میگذره و تنها انگیزه م که دارم اینجارو تحمل میکنم مسترلپ هستش که ستاره ی پرنوریه تو این تاریکی.... دختری در آسمان کویر...
ما را در سایت دختری در آسمان کویر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rivas66a بازدید : 56 تاريخ : يکشنبه 5 آذر 1402 ساعت: 20:07

زود رسیدم سرکار

اول که وارد اینکار شدم خیلی بهش علاقه داشتم اما الان از کارم متنفرم از بسکه محیط به درد نخوری از بعضی لحاظها داره

اینجا هم که همه چیز نمیشه نوشت .....

دختری در آسمان کویر...
ما را در سایت دختری در آسمان کویر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rivas66a بازدید : 52 تاريخ : يکشنبه 5 آذر 1402 ساعت: 20:07

تو ایستگاه امام حسین ایستادم منتظر قطارم دیر اومدم بیرون، جلسه گذاشتن و چرت و پرت گفتن که فلان کار و بهمان کارو بکنید. فقط دارم تحمل میکنم که بگذره امسال. دیروز منو بخاطر یه لاک اونجوری بیرون کشیدن. چه حال بهم زن. الان سوار قطار شدم، اعصابم حساس شده اینروزا، دختره که کنارم نشسته کیفش تو بغلشه یه سمت کامل به دست من میخوره اعصابم خورد میشه. کلا چون از محیط کارم بدم میاد حساس تر شدم. انگار چقدر پول میگیرم که این همه کار ازم میخوان. خیلی مسخره ست همه چیز.... دختری در آسمان کویر...
ما را در سایت دختری در آسمان کویر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rivas66a بازدید : 55 تاريخ : يکشنبه 5 آذر 1402 ساعت: 20:07